شعری در مورد حمله اوباش در خیابان به حاج محمود کریمی :

لبیک گفتی، لحظه ای عمری نیاسودی

عشق است؛کی دست از تو بردارد به این زودی

باید که روی کوه را هم کم کند حتی

در سینه دارد شوق دریا را اگر رودی

باید که عابس بود تحت رایت العباس

نه یک زره بر تن، نه روی سر کلاخودی

رگبار تیراندازها این دفعه سوی توست

در معرکه این بار گویا تو هدف بودی

این تیرگی ها، تیرها را می شناسم من

از آتش فتنه است قطعا این چنین دودی

بگذار عقده هر قدر دارند بگشایند

تو که برای ما همانی، حاج محمودی

التماس دعا